**دلنوشته های مژگان**

تولدت موبارررررک

سلام ابوالفضل جان تولدت مبا رک بلاخره ب آرزوم رسیدم و گل پسرو دیدم تو این دو ماه که نبودم کلی اتفاق افتادش ریه های تو آب رفته بود چه مکافاتی که نکشیدم خدا رو شکر بعد از  18 روز که توی دستگاه بودی مرخص شدی و الان دو ماهه هستی یه پسر نازو مامانی از خدا میخوام حافظت باشه نی نی کوچولو ...
12 مرداد 1393

سیسمونی

سلام من اومدم ایندفعه میخوام عکس های سیسمونی رو بذارم امیدوارم خوش سلیقه باشم ...
30 ارديبهشت 1393

هشت ماهگی

سلام باز من ی مدتی نبودم ابوالفضل جان الان هشت ماهه هستی دیگه بی اندازه مشتاق شدم که هر زودتر ببینمت خیلی پر جنبو جوش شدی شبها اصلا نمیذاری که بخوابم واقعا شیطونیااااا به امید روزی که عکس خودتو تو وبلاگت بذارم ممنون بابای ...
8 ارديبهشت 1393

شش ماهگی

سلام نی نی ناز دیگه میدونم جنسیتت چیه ی آقا پسر ماهی مامانم نذر کرده اسمت رو ابوالفضل بذاریم خدا را ب حرمت اسمت قسم میدهم که ی آدم با آبرو و با شخصیت باشی خیلی برای این روزها لحظه شماری کرده ام الان هم خیلی خوشحالم تنها خواهشی که از خدا دارم سلامتی و دل خوش است همه چیز میگذرد فعلا بای ...
12 اسفند 1392

شکر خدا

سلام و صد سلااااااااااااااااااااااااااااااام ببخشید دیر ب دیر ب وبلاگ سر میزنم سرم خیلی شلوغه زیاد نمیتونم تو نت بیام الان تو هفته بیستم هستم نی نی جون هر از گاهی تکون میخوری متوجه میشم از اینکه رو ب روز بزرگتر میشی خیلی خوشحالم فقط از خدای بزرگ خواستار سلامتی و دل خوش هستم ...
24 بهمن 1392

ســـــــــــــلام

سلام این اولین پست من برای وبلاگمه الان در هفته16 هستم روزها را بصورت برگ و باد د حال سپری کردن هستم ساعت ها دقیقه ها مدام خدا رو شکر گذارم فقط از خدا میخواهم که سالم باشد بعضی وقت ها دوست دارم زمان زود ب زود بگذرد و زودتر به دنیا بیاید خییییییلی دوس دارم ببینمش توکلم بر خدای عالمیان است ...
30 دی 1392
1